جدول جو
جدول جو

معنی شاخ گستر - جستجوی لغت در جدول جو

شاخ گستر
(وَ پُ دَ /دِ)
گسترانندۀ شاخ. (فهرست ولف) :
کنون خواه تاجش ده و خواه تخت
شد آن شاخ گستر نیازی درخت.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راه گستر
تصویر راه گستر
خوش راه، تندرو، اسب یا استر راهوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادی گستر
تصویر شادی گستر
شادی گسترنده، ویژگی آنچه یا آنکه سبب شادی و نشاط همگان شود
فرهنگ فارسی عمید
(خَ جِ تَ)
شاخ بستن کبوتر، هر دو بال را راست و موازی هم کردن رو بجانب بالا و ازهوا آهنگ فرودآمدن کردن کبوتر. (در لهجۀ قزوین)
لغت نامه دهخدا
(هََ هََ کَ دَ / دِ)
نعت از شادی گستردن. شادی پراکننده:
عشرت و شادی زیادت باد اندر روز عید
زانکه طبعت عشرت افزایست و شادی گستر است.
امیرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ دو دَ / دِ)
هر مرکب عموماً، واسب خصوصاً. (ارمغان آصفی) (بهار عجم). هر مرکوبی اعم از اسب و استر و خر و گاو و اشتر و جز آن. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج) (از انجمن آرا) (از شعوری ج 2 ورق 5). مرکب. (شرفنامۀ منیری) :
که که سنگ آهن ار نعلی
زان سم راه گستر اندازد.
خاقانی.
در آن ره چنان راه گستر براند
که وهم از پیش چند منزل بماند.
زین الدین سنجری.
، مرکب راهوار و فراخ گام و خوش راه. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ فُ)
که نام خود را مشهور و معروف سازد. که نام خویش در جهان بگسترد. نامجو. نام طلب:
مبارزی ملکی نام گستری که بدو
همی بنازد ایوان و مجلس و میدان.
فرخی.
، معروف. (آنندراج). نامور. نام آور
لغت نامه دهخدا
(خِ سُ)
مراد از آن دنیاست. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راه گستر
تصویر راه گستر
تند رو راهور (اسب استر و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد گستر
تصویر داد گستر
نام خدای عزوجل، داد گسترنده، عادل، دادگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام گستر
تصویر نام گستر
آنکه خویش را در اقطار جهان معروف سازد نامجو: (... درمردی بی نظیر ونام گستر)، معروف نام آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گستر
تصویر راه گستر
((گُ تَ))
تندرو، راهوار
فرهنگ فارسی معین
دامیار، شکارچی، صیاد
متضاد: صید
فرهنگ واژه مترادف متضاد